
مجله نوپا (۴)
گفت کرد، کرد گفت
دردهای اگزیستانسیالیستی یک مهاجر «گفت کرد، کرد گفت» روایتی داستانی از رنجهای اگزیستانسیالیستی در زندگی انسان مهاجر افغانستانی است. رنجهایی ناخواسته و چندجانبه از تولد و زیست تاریخی و تحمیلی در افغانستان معاصر، کشوری که افزون بر نیم قرن جنگ و کشمکش سیاسی - نظامی زیست طبیعی را از مردمش گرفته و مهاجرتهای متعدد را سبب شده است. مهاجرت زیستنی است که جبر تاریخی و جغرافیایی افغانستان بر باشندگانش تحمیل کرده و با جامعه افغانستان پیوند زده است. انسان مهاجر، مهاجر است، در هر کجای دنیا که باشد و از هر قومیت و ملیتی که باشد. مهاجرت اعراض تحمیلی از زادگاه آبا و اجدادی برای دستیابی به شرایط زیستی بهتر است. مهاجر با مهاجرت نیم وجودش را میبرد و نیم دیگرش را جا میگذارد و همچنان دل نگران و جویای اصلی است که جدا افتاده از اوست. سیدمرتضی حسینی شاهترابی صفحه ۱۰۸