
کتاب زندگی زناشویی ماهی قرمز
اوبلوموف، آخرین ماهی قرمزمان، دیروز بعد از ظهر مرد. چند روزی بود به دلم افتاده بود که این اتفاق میافتد، از همان روزی که دیدم تقلاکنان توی تنگ گردش حرکت میکند. دیگر مثل قبل ورجه ورجه نمی کرد، حتی برای گرفتن غذا یا دنبال کردن پرتوهای خورشید که محیط زندگی اش را دلچسب تر میکردند. انگار از ملال و افسردگی رنج میبرد.
چیز خیلی زیادی از این حیوان نفهمیدم. چند بار صورتم را به شیشه ی تنگش چسباندم و توی چشمهایش نگاه کردم. دلم می سوخت از این که تنها در تنگ شیشه ای میدیدمش. خیلی مطمئن نیستم خوشبخت بود یا نه.
صفحه ۱۳



آیا می شناسیمش؟
مروری بر زندگی، زمانه و سرودههای حسین منزوی

کتابهایی با حالوهوای سریال «جداسازی»
سریال «جداسازی» را نمیتوانید از ذهنتان خارج کنید؟ این کتابها حالوهوای پیچیده و تاریک آن را بازآفرینی میکنند

روایتهایی واقعی، تأثیرگذار و انسانی
معرفی کتاب مردی که زنش را با کلاه اشتباه می گرفت نوشته الیور ساکس