کتاب رقیب
قبل از خرید کتاب رقیب بخوانید
چگونه یک مرد میتواند سالها با دروغی هولناک زندگی کند و پیش از آنکه رازش فاش شود، همسر، فرزندان و والدین خود را به قتل برساند؟ کتاب رقیب (L'Adversaire)، اثر غیرداستانی تکاندهندهی امانوئل کارر، به کاوش در زندگی واقعی ژان-کلود رومان میپردازد؛ مردی که فاجعهی هولناکش جامعهی فرانسه را در بهت فرو برد.
درباره کتاب
این کتاب که از مهمترین آثار ادبیات غیرداستانی فرانسه شناخته میشود و همردیف «در کمال خونسردی» ترومن کاپوتی قرار میگیرد ، ماجرای واقعی ژان-کلود رومان را روایت میکند. رومان مردی بود که همه او را پزشکی محقق در سازمان جهانی بهداشت میشناختند، اما در واقعیت هیچکدام از اینها نبود. او در ژانویهی ۱۹۹۳، پیش از فاش شدن زندگی دروغینش، همسر، دو فرزند و پدر و مادر خود را به قتل رساند. کارر برای نگارش این اثر با دوستان، نزدیکان و وکیل رومان دیدار کرد و با خود او مکاتبات بسیاری داشت.
خواندن این کتاب به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
- علاقهمندان به ادبیات غیرداستانی و ژانر جنایت واقعی.
- خوانندگان داستانهای روانشناختی و کاوش در زوایای تاریک ذهن انسان.
- کسانی که به دنبال درک پیچیدگیهای دروغ، هویت و فریب هستند.
- دوستداران ادبیات معاصر فرانسه.
معرفی نویسنده: امانوئل کارر
امانوئل کارر (متولد ۱۹۵۷) ، نویسنده و فیلمنامهنویس فرانسوی است که کار ادبی را با نقد سینما آغاز کرد. آشنایی او با پروندهی ژان-کلود رومان در سال ۱۹۹۳، تأثیری بنیادین بر کار ادبی او گذاشت و کتاب «رقیب» (منتشر شده در سال ۲۰۰۰) او را به شهرت رساند. این اثر با ترجمهی احمد پرهیزی توسط نشر ماهی منتشر شده است.
جملات کتاب رقیب
از پیشگفتار مترجم: «ماجرای رقیب به داستان به خصوص پاورقی شبیه است؛ لیکن داستان نیست و احتمالاً اگر آن را برای کسی تعریف کنند شاید به سختی باور کند. اما این فاجعهی هولناک به همان صورتی اتفاق افتاده است که در این کتاب روایت میشود. رقیب را بسیاری منتقدان از جملهی مهمترین آثار در ادبیات غیرداستانی فرانسه میدانند و اغلب آن را همردیف با در کمال خونسردی نوشتهی ترومن کاپوتی به شمار میآورند.»
«صبح شنبه نهم ژانویهی ۱۹۹۳، هنگامی که ژان کلود رومان زن و بچههایش را میکشت، من همراه اعضای خانوادهام در جلسهی اولیا و مربیان مدرسهی پسر بزرگمان گابریل شرکت کرده بودم. او پنج ساله بود، درست همسن آنتوان رومان. بعد همگی برای ناهار رفتیم خانهی پدر و مادر من. ژان کلود رومان هم رفت نزد پدر و مادر خودش و پس از صرف غذا آنها را به قتل رساند.»