کتاب بی خود و بی جهت
هفته ی پیش، تازه رسیده بودم خانه که تلفن زنگ زد.
شماره ناآشنا بود. حوصله ی حرف زدن نداشتم. تمام روزم در ترافیک و شلوغی و کار گذشته بود و دلم می خواست به حال خودم باشم. از وقتی که میترا رفته است، دل و دماغ هیچ کاری را ندارم. دیگر نه خرید می کنم، نه آشپزی، نه مهمانی می دهم و نه مهمانی می روم. انگار تمام انگیزه ی زندگی ام میترا بود. کی می آید خانه، کجا رفته؟ آب میوه اش، درس و مشقش، لباسش، غرغرهایش، بداخلاقی ها و خنده هایش.
گذاشتم تلفن زنگ بزند و برود روی پیام گیر.
صفحه 8
کتابهایی با حالوهوای سریال «جداسازی»
سریال «جداسازی» را نمیتوانید از ذهنتان خارج کنید؟ این کتابها حالوهوای پیچیده و تاریک آن را بازآفرینی میکنند
به بازیگوشیهایم نگاه کن!
معرفی کتاب چگونه با منکران علم صحبت کنیم نوشتهی لی مک اینتایر
وقتی بازاریابی وارد عصر کوانتومی میشود؛ آیا آمادهاید؟
معرفی کتاب «بازاریابی کوانتومی» نوشته راجا راجمانار