کتاب چشمهایش | نشر نگاه (شمیز)
نویسنده: بزرگ علوی
- نه، نه! اینطور حرف نزنید. شما مرا هنوز نشناختهاید. من فقط یک جنبه زندگی خودم را به شما نشان دادم. اینها همه بچهننه بودند. من برای آنها کوچکترین ارزشی در زندگی قائل نبودم، اما ماکان مرا خرد و خمیر کرد. با او نمیشد بازی کرد. بهعلاوه خیال میکنید که من این باباها را دانسته و به اراده خود چنین به بازی میگرفتم؟ نه، اینطور نیست. اژدهایی در من نهفته است، تمام عمر با او در زد و خورد بودهام. اوست که از داخل مرا میخورد و در ظاهر خوی درنده را بر من تحمیل میکند...
حرفش را ناتمام گذاشت. چند دقیقهای سکوت کرد. چشمهایش را به زمین دوخته بود.
صفحه ۹۹
- نام کتاب: چشمهایش | نشر نگاه (شمیز)
- ناشر : نگاه
- تعداد صفحات: 271
- شابک: 9789646736597
- شماره چاپ: 49
- سال چاپ: 1400
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
سمفونی غربت
مروری بر نمایشنامهی ملودی شهر بارانی نوشتهی اکبر رادی
وقتی کتابها میسوزند
مروری بر کتاب فارنهایت ۴۵۱ نوشتهی ری بردبری
آرش کمانگیر
معرفی کوتاه کتاب آرش کمانگیر، شاعر سیاوش کسرایی
کتاب های پیشنهادی