
کتاب نیمه غایب
با قهر و ناراحتی از سر میز بلند شد. حرفهایی را که فکرش را هم نمیکرد بتواند به ثریا بزند، زد. ثریا دست بر نداشت. توی پیادهرو خیابان بیست و چهارم، سفیدها و سیاههایی که با شنیدن سروصدایی نامفهوم برمیگشتند، با یک نظر هم میتوانستند بگویند که حرفهای زن خطاب به آن مرد که با صورت سنگی و چشمان خیره به جلو در پیادهرو راه میرفت، مثل کوفتن میخ در آهن بود. حتی ماشین سُرمهای و سفیدی کنارشان چند متری آمد و راننده که لباس سُرمهای با براق و مدال طلایی پوشیده بود، پرسید: «مشکلی پیش آمده.» و وقتی دید که آن مردِ سنگی موقر و آرام و بیاعتنا به اطراف، جز راه رفتن کاری نمیکند و زن هم جز نگاه کردن و حرف زدن با او به هیچ کس توجهی ندارد، زیر لب چیزی گفت و دور شد.


تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

هیچکس حق ندارد از من بخواهد قهرمان باشم
مروری بر کتاب خاطرات یک ضد قهرمان نوشته کورنل فیلیپوویچ

با رها کردن شگفتزده خواهی شد!
نقد کتاب تئوری رها کردن، اثر مل رابینز، ابزاری تحولآفرین که میلیونها نفر دربارهاش صحبت میکنند