کتاب نفرین شدگان
«اون اوایل خیلی احساس گناه میکردم. نصف شبها، گاهی خوابِتو میدیدم و از خواب میپریدم. فکر میکردم داری صدام میکنی. یه حالت عجیبی بود. حتی تو بیداری هم گاهی فکر میکردم داری صدام میکنی. خیلی دلم میخواست برات خیلی چیزها رو بنویسم.»
«نوشتی که.» خاکستر سیگارم را تکاندم. «کاش همون چهار خطو هم ننوشته بودی، چون واقعاً حالمو خراب کرد.»
صفحه 48
بسیار عالی
کتاب خوبیه
این کتاب یکی از کتاب های مورد علاقه منه
توصیه می شه بخرید و مطالعه کنید
عالی و جذاب
خیلی شبیه کتاب های گلشیری نیست
نثر کتاب عالیه
نفرین شدگان داستان قشنگی دارد
انتظاراتم را برآورده نکرد
بسیار عالی
کتاب خوبیه
این کتاب یکی از کتاب های مورد علاقه منه
توصیه می شه بخرید و مطالعه کنید
عالی و جذاب
خیلی شبیه کتاب های گلشیری نیست
نثر کتاب عالیه
نفرین شدگان داستان قشنگی دارد
تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»
میلو، پنگوئنی که دلش برای گرما میتپید!
معرفی کتاب کودک پنگوئنی که سردش بود نوشته فیلیپ جوردانو
سفر به ژرفای محراب معبد
معرفی نمایشنامه نیلوفر آبی نوشته حمید امجد
انتظاراتم را برآورده نکرد