کتاب موسم هجرت به شمال
شبی گرم از شبهای ماه ژوییه بود، نیل در آن سال یکی از کمسابقهترین طغیانهای خود را پشتسر میگذاشت، از آنگونه سیلهایی که هر بیست یا سی سال یکبار اتفاق میافتد. اتفاقی که بهصورت حکایتهایی درمیآمد که پدران برای فرزندان خود تعریف می کردند. آب بیشتر زمینهای ممتد میان ساحل و صحرا را – آنجا که خانهها قرار داشتند – گرفته بود. کشتزارها بهصورت جزیرههایی وسط آب درآمده بودند. مردان با قایقهای کوچک میان خانهها و کشتزارها رفتوآمد میکردند یا این مسافتها را با شنا طی میکردند و مصطفا سعید آنطور که من میدانستم شناگر خوبی بود.
اگر دماغ حیوانات را داشتی چه میکردی؟
معرفی کتاب کودک با دمی شبیه این چه کار میکنی؟ نوشته استیو جنکینز و رابین پیچ
ابزاری قدرتمند برای بهبود زندگی و روابط
معرفی بهترین کتاب های روانشناسی برای مطالعه
تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»