کتاب منظری برای ندیدن
منظری برای ندیدن
تجربه سی سال زندگی در یکی از محلههای قدیمی تهران، فضاها و آدمهای آن، نگاه و درک من به زندگی را ساخت و پرداخت، شکلی از زیستن در این شهر که به سختی بتوانم رهایش کنم. به عقب که نگاه میکنم خاطرات آن خانه، محله، مدرسه، دانشگاه و حتی دوران سربازی همه و همه حول و حوش میدان بهارستان، پیچ شمیران و خیابان انقلاب میگذرد. اسامی خیابانهای قدیمی شهر هنوز با زنگ صدای مادر بزرگ در گوشم زنده میشود: ایستگاه درختی، حمام ولی آباد، میدان چه کنم، ... آن روزها، شهر مقیاسی انسانی داشت. میتوانستیم آن را بینیم و به خاطر بسپاریم. خاطراتمان به قدم هایمان گره میخورد و سالها بعد هر قدم تداعی خاطرهای میشد.
خاطرات در گرو زمان
معرفی نمایشنامهی زمان و مکان هفت در نوشتهی بوتو اشتراوس
داستان بارتلبی که ترجیح داد بگوید نه!
معرفی کتاب ترجیح می دهم که نه نوشته هرمان ملویل
کتابهایی با حالوهوای سریال «جداسازی»
سریال «جداسازی» را نمیتوانید از ذهنتان خارج کنید؟ این کتابها حالوهوای پیچیده و تاریک آن را بازآفرینی میکنند