
کتاب فروم در کلام خودش
فروم به ساختار روانیِ ناخودآگاهِ هستیهای اجتماعی دلبسته بود. او به منظور پیگیری این علاقه (و تبدیل شدن به یک تحلیلگر، عملی) در سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۰ به آموزش روانکاوی در مونیخ، فرانکفورت و برلین پرداخت. علاقهی مداوم به روانشناسی اجتماعیِ تحلیلی او را به قبول دعوت ماکس هورکهایمر برای پیوستن به مؤسسهی تحقیقات اجتماعی در فرانکفورت در ۱۹۳۰ ترغیب کرد. او تا ۱۹۳۹ به عنوان عضو «مکتب فرانکفورت»، بیش از هر موضوع دیگری خود را وقف مطالعهی ساختار روانی اقتدارطلبانه در هستیهای اجتماعی و از این رو ایجاد بنیانی برای مباحث دانشگاهيِ درازمدت دربارهی اقتدار و اقتدارطلبی کرد.
فروم متقاعد شده بود که رشد ساختار روانی هستیهای اجتماعی، یعنی منش اجتماعی، به ساختارهای اجتماعی و اقتصادی وابسته است. او این امر را با وضوح بسیار در مورد منش بازاری اثبات کرد. او در دههی ۱۹۴۰ در کتاب گریز از آزادی، بازشناسی این ساختار را به عنوان سازوکاری همگونیطلب و واقعیتگریز شروع کرد و آن را همچون منش بازاری در کتاب انسان برای خویشتن: پرسشی دربارهی روان شناسی اخلاق(۱۹۴۷) مورد بررسی قرار داد.
صفحه ۶۳


پناه بر سینما
مروری بر کتاب موزاییک استعارهها: گفتوگو با بهرام بیضایی و زنان فیلمهایش نوشتهی بهمن مقصودلو

فروم در کلام خودش: گذاری بر جهانِ اندیشههای اریک فروم
مروری بر فروم در کلام خودش نوشتهی اریک فروم

نگران من نباش! من از عهدهی همه چیز برمیآیم
معرفی کتاب سهگانهی پیپی جوراب بلند نوشتهی آسترید لیندگرن