کتاب شام آخر در سرخ دره
رمان شام آخر در سرخده حکایت زنان میان سالی است که رازهای مگو روحشان را سنگین و روابطشان را تیره کرده است؛ رازهایی که حاصل روابط و مناسبات فرهنگی و تاریخی است و مختص نسل آرمان خواهی که اکنون در سراشیب عمر به واکاوی خود و تاریخ خود رسیده است.
آیا این رازگوییها روابط آنها را محکم تر میکند؟ یا زندگی و روابطشان را خالی از معنا میکند؟
چه نوع رازی ارزش محافظت دارد؟ آیا رازها سرمایه هایی بسیار شخصی اند که افشای آنها آدمی را به پوسته ای بدون هسته تبدیل میکند و باعث فروپاشی هویتی او می شود؟ یا برعکس پرده برانداختن از آنها سبب سبکی روح و گشایش در روابط میشود؟
خود راه بگویدت که چون باید رفت
مروری بر کتاب و کسی نمی داند در کدام زمین می میرد نوشتهی مهزاد الیاسی بختیاری
چه کسی در شب بیدار است؟
معرفی کتاب کودک شبها که ما میخوابیم؛ در شهر چه کسانی بیدارند و چه کارهایی انجام میدهند؟ نوشتهی پالی فِیبر
چرا پدرها و پسرها میتوانند گریه کنند؟
معرفی کتاب کودک مردها گریه میکنند نوشتهی جانتی هاولی