
کتاب شام
ساعت تازه از یازده گذشته بود که به خانه رسیدیم. مامان در سراسر طول مسیر میلندید که خیلی دیر شده است و این چه غذایی بود و خلاصه از همه چیز آن مهمانی مینالید، خاصه از زیاده روی های دوستم. از کجا پول میآورد و آن همه خرت و پرت میخرید. چطور با آن همه خیال بافی و آن همه آشفته بازاری که به هیچ دردی نمیخورد زندگی میکرد. بی گمان این چیزها خیلی گران بود. مگر آنکه برایش هدیه میآوردند؟ مدام حیرت زده و دلخور موضوع پول را پیش میکشید، انگار که دوستم پول اسباب بازی هایش را از جیب او داده باشد.
صفحه 31



به من از شبهای پررمزوراز سرزمین شنزارها بگو
معرفی کتاب شهرهای افسانهای، شاهزادگان و جنها (از اساطیر و افسانه های عرب) نوشتهی خیرات الصالح

چگونه زنان پیشرو تاریخ ایران را تغییر دادند؟
معرفی کتاب زنان پیشرو (داستانهایی برای دختران ایران) نوشتهی الهام نظری و گلچهره سهراب

وقتی مادری زیر سوال میرود
معرفی کتاب یک عمر کار نوشته ریچل کاسک