
کتاب سیاسنبو: مجموعه داستان
علو کنار دیوار کاهگلی نشسته بود و چنگ خرمایش را کله کله میخورد. آفتاب کمجان زمستان تا ميانۀ میدان پهن شده بود. پشت دستهای کوچک چرکمردهاش رگههای خون بیرون زده بود و نیم تنۀ گلوگشادی که تا کاسۀ زانویش میرسید اندام او را بزرگتر نشان میداد. در آفتاب اینپا و آنپا میشد و به کوچۀ ته میدان گردن میکشید. کوچه خالی بود. تنها چند پسربچۀ سیاهسوختۀ پاپتی تو میدان دنبال توپ میدویدند.
صفحه 39


از من الآن نپرس خاستگاه دموکراسی کجاست، شاید بعدها بدانم
معرفی کتاب فرود و فراز دموکراسی نوشتهی دیوید استاساویج

به من از شبهای پررمزوراز سرزمین شنزارها بگو
معرفی کتاب شهرهای افسانهای، شاهزادگان و جنها (از اساطیر و افسانه های عرب) نوشتهی خیرات الصالح

مرگ در تکتک اعضای مادرت ریشه دوانده
معرفی کتاب مرگ در آغوش واژگان نوشتهی پیتر استرهازی