کتاب سوانح
ویرایش متن جعفر مدرس صادقی
احمد غزالی در «سوانح» با این که زبانی به شدت موجز و فشرده به کار برده است، لب کلامش را به ساده ترین شیوه ی ممکن بیان کرده است و با وجود همه ی مفاهیم پیچیده ای که قصد دارد به گوش ما برساند، نَفَس گرمش در عمق وجود ما نفوذ میکند و اگر دل به گفتار او بدهیم، ما را قدم به قدم به دنبال خودش میکشد و با خودش به ماورای آنچه با حواس پنجگانه ی بشری قابل درک است میبرد. عین القضات همدانی در «مکتوبات» ـ که در ویرایش ما به پیوست رساله ی «سوانح» نقل شده است - آنچه را که احمد غزالی سربسته و در پرده گفته بود باز میکند و به روشن ترین وجه ممکن با ما در میان می گذارد.
عین القضات همدانی با «مکتوبات» به همان راهی رفت که احمد غزالی رفته بود. عین القضات تجسم عینی آن عاشقی ست که در «سوانح» احمد غزالی به معشوق میپیوندد و با او یکی میشود. «سوانح» احمد غزالی با عین القضاتی که «تمهیدات» و مکتوباتش را
نوشت ادامه پیدا کرد و با آن عاشقی که در همدان به دار آویختند به نقطه ی پایان رسید.
زنانی که از زبان مردان مینویسند
نویسندگان زن و نقش آنها در خلق شخصیت های مرد
تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»
کادیلاک دولان: انتقام، عدالت یا سقوط؟
معرفی کتاب کادیلاک دولان نوشتهی استیون کینگ