کتاب سه قطره خون

نویسنده: صادق هدایت

آشنایی آنها در سینما شروع شد. هر دفعه که چراغ‌ها روشن می‌شد، به هم نگاه می‌کردند؛ تا اینکه در موقع خروج از سینما با هم حرف زدند و چیزی که از ساعت اول منوچهر را شیفته خجسته کرد، سادگی او بود. در همان‌جا قرار کرد که شب‌های دوشنبه به سینما می‌آید و سه‌شب دوشنبه دیگر این ملاقات تکرار شد تا شب سوم منوچهر او را با اتومبیل خود در خیابان لختی به خانه‌اش رسانید. به اندازه‌ای منوچهر فریفته خجسته شده بود که همه معایب و محاسن او، همه حرکاتش،‌سلیقه و حتی غلط‌های املایی که در کاغذهایش می‌کرد برای منوچهر بهتر از آن ممکن نبود. این یک ماهی که با هم آشنا بودند، بهترین دوره زندگی او به شمار می‌رفت.

اولین‌بار که خجسته به خانه او در همین اتاق آمد، گرامافن را کوک کرد. صفحه (سرناتا) را گذاشت و مدت‌ها در دامن او گریه کرد. چقدر در اتاق تنها یا در اتاق کوچک کافه «وکا» با یکدیگر نقشه آینده خودشان را می‌ریختند. منوچهر همیشه پیشنهادش این بود که با او برود به املاکش در مازندران، کنار رودخانه یک کوشک کوچک تمیز بسازد و با هم زندگی بکنند. این پیشنهاد موافق سلیقه و پسند خجسته نبود، که مایل بود در تهران باشد، به مد جدید لباس بپوشد، تابستان‌ها با اتومبیل در زرگنده به گردش برود و در مجالس رقص حاضر بشود. 

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب سه قطره خون

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: سه قطره خون
  • ناشر : مجید
  • تعداد صفحات: 176
  • شابک: 9789644530586
  • شماره چاپ: 1
  • سال چاپ: 1384
  • نوع جلد: شومیز
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

مفسر پریشانی انسان مدرن

صادق هدایت: مروری بر زندگی و آثار

ما سگان بی‌صاحب

مروری بر کتاب سگ ولگرد نوشته‌ی صادق هدایت

چهرۀ دیگر صادق هدایت

مروری بر کتاب فرهنگ عامیانه مردم ایران نوشته‌ی صادق هدایت

کتاب های پیشنهادی