
کتاب سرنوشت بشر
ساعت یازده بامداد
فرال فکر کرد: «اوضاع بد است.» اتومبیل او، یگانه ووازن شانگهای چون رئیس اتاق بازرگانی فرانسه نمیبایست از یک اتومبیل آمریکایی استفاده کند. در طول ساحل رودخانه حرکت میکرد. در سمت راست، هزاران نفر از کارگران کارخانههای نخ ریسی زیر پرچمهای دراز و عمودی که رویشان با الفبای چینی نوشته شده بود :«دوازده ساعت کار در روز بس است.» «کار کردن کودکان کمتر از هشت سال بس است.» با آشفتگی توأم با اضطراب ایستاده یا چمباتمهزده یا روی پیاده روها خوابیده بودند. اتومبیل از مقابل گروهی زن که زیر شعار «حق نشستن برای کارگران زن» گرد آمده بودند گذشت. حتی زرادخانه هم خالی بود، چون کارگران فلزکاری اعتصاب کرده بودند.
صفحه ۱۰۳



عشق نمی میرد بچه ها، هرگز نمیمیرد!
معرفی کتاب کودک من مرگ هستم نوشتهی الیزابت هلاند لارسن

روزی که مریم، آذر و سردار مریم مسیر تاریخ را تغییر دادند
معرفی مجموعه کتاب زنان و مردانی که ایران را ساختهاند

بیدارم نکنید، بگذارید همینطور بمیرم!
معرفی کتاب واقعیات قضیهی آقای والدمار همراه با دو نقد ادبی نوشتهی ادگار آلن پو