کتاب دو روز مانده به پایان جهان
عاشق می خواست به سفر برود. روز ها و ماه ها و سال ها بود که چمدان می بست. شب و روز هفته ها را تا می کرد و در چمدان می گذاشت. مدام ماه ها را مرتب می کرد و روی هم می چید و پی در پی سال ها را جمع می کرد و به چمدانش اضافه می کرد.
او هر روز در جیب های چمدانش شنبه و یکشنبه می ریخت و چه قرن هایی را که ته ته چمدانش جا داده بود.
و سال های بود که خدا تماشایش می کرد و لبخند میزد و چیزی نمی گفت.
صفحه25
میلو، پنگوئنی که دلش برای گرما میتپید!
معرفی کتاب کودک پنگوئنی که سردش بود نوشته فیلیپ جوردانو
اگر دماغ حیوانات را داشتی چه میکردی؟
معرفی کتاب کودک با دمی شبیه این چه کار میکنی؟ نوشته استیو جنکینز و رابین پیچ
مِن باب راوی انسانهای عاصی و سادهدل
معرفی کتاب درسگفتارهایی دربارهی داستایفسکی نوشتهی جوزف فرانک