کتاب خمره
موقع تعطیل شدن مدرسه، آقای صمدی با بچه ها حرف زد:
_ همان طور که شنیدید، پدر یکی از دانش آموزان قرار است خمرۀ مدرسه را درست کند و برای این کار به مقداری آهک و خاکستر و سفیدۀ تخم مرغ احتیاج داریم. فردا صبح که به مدرسه میآیید، هر که توانست یک خرده خاکستر نرم و الک شده و آهک و تخممرغ بیاورد.
حالا بدون سرو صدا، با صف بروید خانه. مبصرها مواظب باشند کسی توی کوچه یا لب رودخانه نایستد. کسی به درخت و در و دیوار سنگ نزند.
صفحه38
مروری بر کتاب خمره نوشتهی هوشنگ مرادی کرمانی
چگونه یک ستاره درخشش بیشتری پیدا میکند؟
معرفی کتاب کودک ستارهای برای همه نوشتهی افلین باختمان
از من الآن نپرس خاستگاه دموکراسی کجاست، شاید بعدها بدانم
معرفی کتاب فرود و فراز دموکراسی نوشتهی دیوید استاساویج
کدام کتابها مردانگی مدرن را بررسی میکنند؟
بهترین رمان ها درباره مردانگی، پدر بودن و هویت مردانه در دنیای امروز