
کتاب خسیس
کلئانت - دختر جوانی است که چندی است در همین محلة ما منزل دارد. گوئی برای این خلق شده که به هر کس چشمش باو بیفتد بخشندة عشق باشد. خواهرجان بدانید که دست طبیعت بهتر از او هرگز نیافریده است. از همان نظر اول یکدل نه صد دل عاشق و دلخستة او شدم. اسمش ماریان است. مادرش پیرزن مهربانی است که تقریباً مدام بستری است. دخترش سخت باو علاقمند است و با هم زندگی میکنند. چنان بمهربانی و ملاطفت بمواظبت او مشغول است و دلسوز و غمخوار اوست و باو دلداری میدهد که براستی دل انسان بحالش میسوزد. در هر کارش يكدنيا لطف و ملاحت نهفته و در کمترین حرکات و سکناتش هزاران آیت از دلربائی و طنازی پدیدار است.
صفحه ۵۱



تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

روایتی از عشق در دنیای موازی
معرفی نمایشنامهی یک توهم عاشقانه نوشتهی ترنس راتیگان

مدفون زیر برف
معرفی کتاب ذهن مهزده نوشتهی جی. برنلف