
کتاب خاطرات کتابی
خاطرات کتابی را تأمل و تعمقی بر این می دانند که چگونه خواندن زندگی ما را شکل می دهد و به چه صورت زندگی ما بر خواندن ما تأثیر می گذارد.
خاطرات کتابی ساحت ها و زیر مجموعه هایی (فامیل های وابسته) دارد و به کتاب ها محدود نیست، برای مثال ممکن است بر نویسنده ای خاص و یا یک مکان و مؤسسه (مثلاً انتشارات هوگارت ويرجينيا وولف يا كتاب فروشي شکسپیر و شرکای سیلویا بیچ) تمرکز کند، اما این کار صبغه داستانی- خاطره ای دارد: چگونه با نویسنده محبوبم آشنا شدم و اول بار کی و کجا و در چه حال و فضایی اسمش را شنیدم و سعی کردم خطش را گم نکنم و دنبالش بروم. در کتاب پیش رو، به این فامیل های وابسته هم توجه شده است و خاطراتی درباره این ها نیز می خوانید.
حاشیه کتابی
نوشتههایی است که در حاشیه کتابها مینویسیم و بسیاری از اینها پر از خاطرهاند. اینجا از حاشیه کتابها حرف میزنم از کرانه آنها به قول لغت نامه دهخدا «هامش پیرامون متن. مرز. [...] آنچه در کنار صفحه کتاب نویسند، از ملحقات و زیادات». به حاشیه نویسی از منظرهای مختلف نگاه میکنند. من اینجا بیشتر میخواهم از لحاظ خاطرهنویسی به اینها نگاه کنم، متنهای کوچکی که از آستانه ورودي کتاب، از تقدیم نامچه، شروع میشوند؛ به حاشیههای صفحات کتاب میرسند و به آستر بدرقه ختم میشوند (آستر بدرقه در کتابهای جلد گالینگور یا لت سفید: «ورق تا شده ای که نیمی از آن روی سطح داخلی جلد چسبانده میشود و نیم دیگر آزاد قرار میگیرد و اولین یا آخرین ورق کتاب است».)
صفحه ۵۴
