
کتاب برج كبوتر
مشسیفالله با درماندگی نگاهی به آسمان انداخت و آهی کشید: «خدایا! مرا گاو کن. نه خانمجان، برای چه شما را دست به سر کنم؟! باید بروم غذای این مادرمرده را ببرم. حال و روز خوبی ندارد. مگر نشنیدید، گفتم وقتی من نبودم توی حیاط آمده و زمین خورده، سروکلهاش خونین و مالین شده، داشتم تروتمیزش میکردم که شما آمدید! باز هم خوب است که عقلش رسیده و این پارچههای دور پایش را باز کرده و سرش را بسته، وگرنه که...»
صفحه 182


چرا کتاب «درگیریهای جهانی» برای کودکان مهم است؟
معرفی کتاب کودک درگیریهای جهانی نوشتهی لوییس اسپیلزبری

چه کسی در شب بیدار است؟
معرفی کتاب کودک شبها که ما میخوابیم؛ در شهر چه کسانی بیدارند و چه کارهایی انجام میدهند؟ نوشتهی پالی فِیبر

مالیخولیا و لطافت
معرفی کتاب النگوی یاقوت نوشتهی آلکساندر کوپرین