کتاب آینه های شهر

نویسنده: الیف شافاک

جادو

از همین رو در خفا بازی می‌کنیم.

ماريو وارگاس یوسا، در ستایش نامادری

بئاتریس بلاسکز هیجان‌زده منتظر بود موعدش سر برسد. زنک گفته بود:

- قبل از نصف شب نمی‌شود! 

انگار زمان متوقف شده بود.

مدتی پیش به توصیه‌ی یکی از دوستانش به آن خانه سر زده بود. زنک در مادرید به پیر افسون‌گران عشق شهره بود. در میان مشتریانش زنانی از هر سن و هر طینتی به چشم می‌خوردند. و شکایت و دلواپسی همه از یک چیز بود: عشق! اینجا پاتوق زنانی بود که تقلا می‌کردند با هزار و یک توطئه شوهرانشان را بند خانه و زندگی کنند، زنانی که از محبوبشان روی خوش ندیده و در بستر بیماری افتاده بودند، زنانی که شب و روز در فکر عاشقی خیالی می‌سوختند.

صفحه ۸۱

افزودن به پاکت خرید 225,000 تومان

کتاب آینه های شهر

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

داستانی برای پذیرش تفاوت‌ها

مروری بر کتاب کودک مشکل زرافه‌ای نوشته‌ی جوری جان

رنج می‌کشم، پس هستم

مروری بر کتاب نیلوفر و مرداب نوشته‌ی تیچ نات هان

من پیش از هر چیز یک نویسنده هستم

رومن گاری: مروری بر زندگی و آثار

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 225,000 تومان