
کتاب آواز کافه غم بار
اتاق کار به طرز مطبوعی روشن بود و انگار میس آملیا متوجه شلوغی روی ایوان نشده بود. همه چیز مثل هميشه کاملا مرتب و منظم بود. اين اتاق به مخوفیاش شهرهٔ همهٔ آبادی بود. آنجا بود که میس آملیا همهٔ قراردادهای کاریاش را تنظیم میکرد. روی میزماشینتحریری بود که بهدقت با پارچهای پوشانده شده بود؛ بلد بود چطور با آن کار کند اما صرفاً برای اسناد خیلی مهم ازآن استفاده میکرد. توی کشوها بدون اغراق هزاران کاغذ بود که براساس حروف الفبا طبقهبندی شده بودند.
صفحه ۳۲
مروری بر کتاب آواز کافه غم بار نوشتهی کارسون مکالرز



چطور یک بغل واقعی پیدا کنیم؟
معرفی کتاب کودک من هم بغل میخواهم نوشتهی جان آ. رووِه

تصویر پرعظمت امپراتور
معرفی کتاب زندگی ناپلئون نوشتهی استاندال

تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»