کتاب یک مرد

نویسنده: اوریانا فالاچی

اتاقمون خیلی بزرگ بود. حموم و آش‌پزخونه داشت و نورِ اون پنجره‌های بزرگ روشنش می‌کرد. یکی از پنجره‌ها به ایوون نرده‌پوش باز می‌شد و روبه‌روش همون کوچه درختی بود که به یه دوراهی می‌رسید و دورتا دورش رُ بوته‌های بنفشه گرفته بودن. پنجره بعدی به باغ باز می‌شد و از اون فقط سبزی درختا پیدا بود. بعضیاشون اون‌قدر بزرگ بودن که می‌شد حدس زد کمِ کم دویست سالشونه. خیلی به مهتابی نزدیک بودن و می‌شد دست دراز کرد و به پوست سفت بلوطا دست کشید و اونا رُ چید. یه چیز دیگه‌ی اتاقم خیلی قشنگ بود. رو دیواری که رو به روی پنجره‌ی بزرگِ اتاق بود یه سری کمدِ آینه‌یی لباس ردیف شده بود و عکسِ درختا تو اون منعکس می‌شد. انگار جای اتاق وسطِ یه جنگل وایستاده باشی. اگه پنجره رُ باز می‌ذاشتی همین حس به پرنده‌ها هم دست می‌داد و می‌اومدن تا به خیالِ خودشون رو شاخه‌ی درختا بشینن اما به آینه‌ها می‌خوردن و می‌دیدن خبری از درخت نیست. بعدش می‌ترسیدن و هاج و واج دنبال یه شاخه شروع می‌کردن تو اتاق پرواز کردن. آخرش خسته می‌شدن و رو چلچراغ می‌شستن و با سر و صدا از این شاخه به اون شاخه‌ی چراغ می‌پریدن. نمی‌تونستن سرابو از واقعیت تشخیص بدن. برای این‌که بتونن بیرون برن باید با یه حوله کمکشون می‌کردیم و به سمت پنجره کیششون دادیم. یه روز صبح یه سینه سرخ تو اتاق اومد و با اشتیاق به طرف جنگل خیالیش رفت و به آینه خورد و بالش شکست. خیلی کوچیک بود. تو همون‌طور که دستات می‌لرزید، بلندش کردی. بالشو با یه تیکه چوب کوچیک و یه نوارچسب بستی و تو یه کلاه گذاشتیش. دو روز و دو شب تموم با صدای جیک‌جیک آرومی ناله می‌کرد. صداش فقط تو صبحِ روزِ سوم قطع شد. تو از جا پریدی و گفتی:

«- خوب شد! خوب شد!»

صفحه ۳۱۴

افزودن به پاکت خرید 230,000 تومان

کتاب یک مرد

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

بزرگ شدن آن‌قدرها هم بد نیست

مروری بر کتاب کودک دوست ندارم بزرگ شوم! نوشته‌ی دیو پتی

بدتر از هرچیزی، زندگی بدون نوشتن است

سیلویا پلات: مروری بر زندگی و آثار

لذت تماشای مدیترانه و نوشیدن چای ‌نعنا

مروری بر کتاب چای‌ نعنا نوشته‌ی منصور ضابطیان

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 230,000 تومان