
کتاب یادداشت های سردبیر هایاتسک
1 عدد
میپرسد: «تیراژتان چند تاست؟»
میگویم: «چه کار داری؟ هزار و پانصدتا.»
...
میگوید: «فکر میکنی از این به قول تو هزار و پانصد شماره چندتاش واقعاً خونده میشه؟»
میگویم: «نمیدانم. حرفت را بزن!»
میگوید: «حداکثر صدتاش! حالا از این صدتا، فکر میکنی چند نفر ممکنه شعر خالاتیان را بخوانند؟» و خودش جواب میدهد: «ده نفر. حالا از این ده نفر، غیر از خود خالاتیان، چند نفر میدانند املای فلان کلمه چطوریه؟»
میگویم: «دو سه نفر.»
ادامه میدهد: «و از این دو سه نفر آنقدر دقیق میخوانند که متوجه این اشتباه بشوند؟» و خودش جواب میدهد: «حداکثر یک نفر.»
بعد از جایش بلند میشود و رو به من با حالتی نمایشی میگوید: «گور پدر این یه نفر! بابا جان چرا خودت را حرص میدهی؟»
میگویم: «اگر برسم به «گور پدر این یه نفر»، دیگه کار نمیکنم. من طوری کار میکنم که انگار یک میلیون خواننده دارم.»
پشت جلد



صد سال تنهایی در توفان
معرفی کتاب اگر برف از باریدن بازنایستد نوشتهی روبرت صافاریان

روایتگری در سایهی زمان
مصاحبه با هاروکی موراکامی، نویسندهی سرشناس ژاپنی

لافکادیو: شیری که گلولهها را با سوالات بزرگتر جواب داد!
معرفی کتاب کودک لافکادیو، شیری که جواب گلوله را با گلوله داد نوشتهی شل سیلوراستاین