ساکن تهران هستید؟! می‌توانید از گزینه ارسال با پیک هم استفاده کنید.

 روی جلد کتاب گود
مشخصات بیشتر
متاسفانه این کتاب موجود نیست
درباره‌ کتاب

من دیگه شعر زیاد یادم نمی‌مونه. دیگه مرشدی هم صفا نداره که... یه زمانی دم دوپا و سه‌پا که می‌گرفتیم بعدش به‌هم کوفتن و کشتی بود که جو‌ن‌وخون ما بود. الان چی؟ چوب و آهن بلند کردن شده. اگه بفرستن دنبالم هفته‌ای یکی دوبار می‌رم زورخونه‌ی ادیب که دست مروارید و آمیزمحموده. جفت‌شون از بچه‌های حاج‌ممدی هستن. سر اون کشتی معروف، نوخاسته و پونزده‌ساله بودن، طرف‌های چادر حاج‌ممد خدمت می‌کردن. الان میدون‌دارشون این ناظمِ لیچارگوئه. زمین می‌خوره فحش می‌ده. البت کارش ردیف شده، توی زورخونه دیگه کشتی نیست که کسی زمین بخوره...بره حالش رو ببره.

صفحه 97

مشخصات کامل کتاب
نام کتاب: گود
دسته بندی: داستان فارسی
تعداد صفحات:452
شابک:9786007405239
شماره چاپ:5
سال چاپ:1397
روی جلد کتاب گود
امتیاز و دیدگاه کاربران
امتیاز دهید!
شما هم درباره این کتاب دیدگاهتان را ثبت کنید!

هیـچ دیدگاهی برای این کتاب ثبــت نشـده است! اولین دیدگاهتان را بنویسید
هیـچ دیدگاهی برای این کتاب ثبــت نشـده است! اولین دیدگاهتان را بنویسید