کتاب گمشده در ۱۳:۶۰
نویسنده: پویان مکاری
فصل ششم
فقط به جلویم نگاه میکنم، ده دقیقه است شاید هم بیشتر. میگویم: «هیچ وقت مادرم رو ندیدم. از همون اول با مادر بزرگم و داییم زندگی میکردم. بابام هیچ وقت نخواست قیافهی نحس من رو ببینه. دهج به دنیا اومدم، اما اصلاً اونجا زندگی نکردم، فقط چندباری رفتم اونجا. اول یزد بودیم و بعد هم اومدیم اصفهان. از دهج فراری بودیم، هم من، هم مادربزرگم، دهج طبیعت قشنگی داره، دارودرختاش عالین، چشمههاش که محشرن، اما مردمش...»
مرد نامرئی میگوید: «پسر جون چندبار بگم آنقدر در مورد دهج داستان نگو.»
صفحه ۶۳- نام کتاب: گمشده در ۱۳:۶۰
- ناشر : آوند دانش
- تعداد صفحات: 237
- شابک: 9786226661607
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1399
- نوع جلد: شمیز,رقعی
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی