کتاب گل های ویرانی

نویسنده: پاتریک مودیانو

عشقم، مرد محبوبم؛

ساعت یک بعدازظهر است؛ خیلی خسته از خواب بیدار شدم. کارها خوب پیش نمی‌روند. یک افسر آلمانی را در قهوه خانه‌ی لاپ ملاقات کردم. او را به شانتیلی بردم، دو بطری مشروب خریدم؛ 140 فرانک.

ساعت دوزاده شب بود و او خسته بود. به او گفته بودم خیلی دور از آن‌جا زندگی می‌کنم و او برایم یک اتاق اجاره کرد. یک اتاق هم برای خودش گرفت. روی هر دو اتاق تخفیف گرفتم و 260 فرانک شد؛ او به من 300 فرانک داد. دیشب ساعت 7 در سالن گراند هتل با من قرار داشت، ولی در همان ساعت ناراحت آمد و حکمی را که در دستش بود به من نشان داد؛ حکم رفتن به برست.

صفحه59

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب گل های ویرانی

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

بزرگ شدن آن‌قدرها هم بد نیست

مروری بر کتاب کودک دوست ندارم بزرگ شوم! نوشته‌ی دیو پتی

ناگفته‌های سرزمین زیتون

مروری بر کتاب چیزی برای از دست دادن ندارید جز جان‌هایتان

بامگارتنر

مرور و بررسی آخرین کتاب پل استر، بامگارتنر

کتاب های پیشنهادی