
کتاب چشمهایش و ملکوت
1 عدد
بزرگ علوی و بهرام صادقی هیچ شباهتی به هم ندارند. یکی اهل معاشرت بود دیگری نبود یکی اهل محفل و دوستی و رفاقت بود دیگری از هر محفل و دار و دستهای فراری بود یکی اهل مدارا بود دیگری نبود یکی دوست داشت رمان بنویسد و داستان کوتاه مینوشت و آن دیگری سودای رمان در سر نداشت چه عیبی داشت؟ اصل ماجرا قصه بود و هر دو میدانیم قصه گو بودند. اما زمانه به هیچ کدام فرصت کافی نداد... و این هم شاید وجه مشترک دیگری باشد که میشود میان این دو نفر پیدا کرد نه فقط شاید بل که لابد و بدون شک به شرطی که به روزگاری که از سر گذراندند و به دستاوردهای هر دو از نزدیک و به دقت نگاه کنیم.



عشق میتواند انسان را به دروغهای بزرگی وادار کند
مروری بر نمایشنامهی نوای اسرارآمیز نوشتهی اریک امانوئل اشمیت

کدام رمان یا زندگینامه مرا آمادهی مادر شدن میکند؟
فرانچسکا سگال زندگینامه و رمانهایی دربارهی تجربهی مادر شدن معرفی میکند

استفانی، بیدار شو
معرفی کتاب سرهای استفانی نوشتهی رومن گاری