کتاب پنجاه و پنج داستان کوتاه
نویسنده: بهزاد فراهانی
من ناظم حکمت نیستم ولی هم سلول اوجالالم
از ترکان سوسیالیت بود و ظاهراً از استانبول تبعیدش کرده بودند به «آناتولی» و او نیز خود را از آنجا تبعید کرده بود به «آلزاس» در فرانسه.
رشید بود و قامتی زیبا داشت. نامش علی بود و آنچنان گرمخو بود که به کلامی انسان را جلب میکرد. مدتها فکر و ذکرم این بود که این رفيق ترک از کجا چنین دست و دلباز است و جدا از تأمین مخارج خودش، در هر نشست دست به جیب میشود و میز را هر قدر سنگین حساب میکند و لبخندی هم نثار جمع. با هم رفاقتی داشتیم و از اندیشههای هم آگاه بودیم. میدانستم که در جنبش مبارزین دانشجویان هم همانقدر فعال است که هر مبارزی. کمتر او را با مردی دیده بودم ولی دوستدخترانش فراوان بودند و روشن بود که در جلب هر دختری از هر کشور فعال است. گاه دوستانی داشت با چشمهای بادامیِ شرق آسیا و گاه زیبارویان بلوند گیسافشان از کانادا و گاه بهترین عطر را از دوستان زنِ فرانسوی و انگلیسی او میشنیدم و یکی از دیگری زیباتر و رشکبرانگیز ما شرقیانِ چشم و گوش بسته.
صفحه ۱۶۲- نام کتاب: پنجاه و پنج داستان کوتاه
- ناشر : گویا
- تعداد صفحات: 247
- شابک: 9786227291247
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1399
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان کوتاه فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
تأملی در تأملات؛ بینشهایی برای زندگی و مرگ
مروری بر کتاب تأملات نوشتهی مارکوس اورلیوس
قدرت عادتهای کوچک
مروری بر کتاب خردهعادتها (عادتهای اتمی) نوشتهی جیمز کلیر
قیام من علیه ما
مروری بر کتاب ما نوشتهی یوگنی زامیاتین
کتاب های پیشنهادی