کتاب پدرو پارامو
نویسنده: خوآن رولفو
«اون بیرون حتما هوا داره به هم میریزه. مادرم بهم میگفت همین که بارون بگیره، همه جا پر از نور میشه، پر از بوی سبز روییدنیها. واسم تعریف میکرد که ابرها چطور مثل موج هجوم میآرن، روی کره زمین ولو میشن و رنگهاش رو جوری عوض میکنن که از ریخت میافته. مادرم بچگی و بهترین سالهای عمرش رو توی این آبادی گذروند، اما حتی نتونست بیاد اینجا بمیره. واسه همین هم ناچار شد من رو جای خودش بفرسته. دوروتئا، عجیب اینکه که آسمونش رو هم ندیدم. شاید لااقل آسمون هنوز همون آسمونی باشه که مادرم میشناخت.»
صفحه ۱۰۰
- مترجم: کاوه میرعباسی
- ناشر : ماهی
- تعداد صفحات: 196
- شابک: 9789642092741
- شماره چاپ: 7
- سال چاپ: 1401
- موجودی : 2 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان مکزیکی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

مرگ روشنفکر، دیوانگی است
مروری بر کتاب سمفونی مردگان نوشتهی عباس معروفی

جنگ آخرالزمانی: داستان کشتن یک دیکتاتور
مروری بر کتاب سور بز نوشتهی ماریو بارگاس یوسا

مسیر منتهی به شفقهای قطبی
مروری بر کتاب بیا گم شویم نوشتهی ادی السید
کتاب های پیشنهادی
