گاهی دنیا خودش را به آدم نشان میدهد. من در اتاق آفتاب که دارد تاریک میشود تنهایم. خورشید دم غروب ذوزنقهای از نور را از شیشه پنجره رد میکند. به بالا نگاه میکنم و ذرات غبار را (سفید بلوری و درخشان)، که در محلول نور معلقاند، میبینم.
دنیاهای کاملی وجود دارد که درست جلوی چشممان است و نمیبینیم.
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید