کتاب نرخ تن
نویسنده: احمد غلامی
گفتم: «اسلحه پُرست. سرش را بگیر آن طرف!»
خشاب را درآورد و دوباره گلنگدن کشید و فشنگ از توی خازن بیرون پرید. آن را توی خشاب گذاشت و گفت: «عاشقش بودم!»
خندهام گرفت. ترسیدم بخندم. آفتاب توی کلهمان میزد. چند خمپارة فسفری زدند اطرافمان. دشمن داشت گِرا میگرفت.
گفتم: «کارمان درآمده، حتماً شب حمله گلولهبارانمان میکنند.»
محل نداد. دوربین را برداشتم و جلو را نگاه کردم. همهچیز توی سراب فرورفته بود. بوتهها، سنگرها، خاکریزها، مواج بودند. خانم وزیری گفت: «توصیف موجهای دریا خیلی قشنگ بود. خودت نوشتی اینها را...»
گفتم: «بله خانم!»
گفت: «آفرین، دوست داری جایزه چی برایت بگیرم؟»
صفحه ۹- نام کتاب: نرخ تن
- ناشر : ثالث
- تعداد صفحات: 102
- شابک: 9786004053150
- شماره چاپ: 1398
- سال چاپ: 2
- نوع جلد: شمیز,رقعی
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(3 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
مبارزهی سرسختانهی طبیعت با فناوری
معرفی کتاب ربات جنگلی نوشتهی پیتر براون
مهربانی همیشه بازمیگردد
مروری بر داستان ممنونم آمو! نوشتهی اوگه مورا
کیکی با طعم شیرین خانواده
مروری بر کتاب کودک خانواده شبیه کیک است نوشتهی شونا آینز
کتاب های پیشنهادی