
مراسم خاک سپاری کوچک و ساده بود، فقط کریسی، جکی، مایکل، دکلان و پدر دروموند حضور داشتند. بعد از چند بار تلاش کریسی موفق شد به خانه شان تلفن کند. با لحنی بسیار رسمی با پدرش حرف زد و شنید که مادرش فورا بالای سر بیماری رفته و در هر صورت نمی تواند در مراسم خاکسپاری شرکت کند. پدرش حتی حال او را نپرسید و از آن لحظه کریسی قسم خورد که دیگر هرگز با حرف نخواهد زد.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتابهای پیشنهادی