کتاب نامه های عارف قزوینی
نویسنده: مهدی نورمحمدی
روزی عارف با چند نفر از دوستدارانش از کوچهای در حال گذر است، بر حسب اتفاق با آیتالله العظمی بروجردی و جمعی از مریدان آن بزرگمرد، روبهرو میشود. قبل از این، قلیلی جاهطلب و دنیادوست درب منزل آیتالله را آلوده کرده و آن کار را به عارف نسبت داده بودند. این واقعه تنفری شدید و ذهنیتی بد در میان کثیری از مردم به وجود آورده بود. با این برخورد غیرمنتظره، فرصتی حاصل میشود تا چند نفر از آن میان که همراه و در معیت آیتالله بودند، عارف را متهم به این هنجار زشت و نابخردانه سازند، اما آیتالله با عکسالعمل و ژرفاندیشیِ ممتازی که داشتند بلافاصله میگویند:
عارف از این قبیل کارها و اعمال زشت، مبرا و به دور است. این اقدام شاید از کسانی سرزده که هماکنون در جمع شما هستند.
با این حکمت و در همان حال که درایت و روشنبینی آیتالله مشخص میشود، عارف هم از تیر بلای متحجرین میرهد. برای روشن شدن بیشتر ماجرا و معرفی عاملان این حرکت زشت، آن گونه که مادرم در گفتگوهای خاطرهانگیزش به بازگویی در آورد، ماجرا بدین منوال بوده است: پس از بازگشت آیتالله بروجردی از نجف اشرف و با عنایت به حکم اجتهاد وی از طرف مراجع بزرگ وقت و آگاهی علما و فضلا و قاطبة مردم از مراتب علمی ایشان و مهمتر از همه، معدلتخواهی و وفای به عهد و وجود صداقتی تام و تمام در گفتار و کردارشان با استقبال فراوان و اقبال کمسابقهای از جانب مردم مواجه میشود و با وجود جوانی، همة اقشار مردم را نسبت به خود دلبسته و مرید میسازد. به همین علت یکی دو نفر از اقربا که هم به لحاظ تمکن مالی و هم بهخاطر ریاست مذهبی، خویشتن را نسبت به وی ارجح و برتر میپندارند، عدهای از ایادی خود را به چنان کاری زشت و قبيح وامیدارند اما گرایش مردم به آیتالله جوان آنچنان پرشور و حال است که مخالفان را مجبور میسازد تا شمشیرهای از روبسته را غلاف کنند و با مصلحتجویی، سکوت و مدارا پیشه سازند.
صفحه ۱۰۹مطالب پیشنهادی
خانهی ابر و هنر
معرفی کتاب کودک خانهی ابر و هنر نوشتهی مارسیا ویلیامز
مرگ تدریجی معصومیت
مروری بر کتاب ناتور دشت (ناطور دشت) نوشتهی جی. دی. سلینجر
آن روی نازیبای دنیای قشنگ نو
مروری بر کتاب دنیای قشنگ نو نوشتهی آلدوس هاکسلی
کتاب های پیشنهادی