کتاب مستاجر وایلدفل هال
نویسنده: آن برونته
قلبم به تاپتاپ افتاد و از خودم پرسیدم: «چه جوری با من سلام و احوالپرسی میکند؟» به جای آنکه به طرفش بروم، رویم را برگرداندم به سمت پنجره تا احساس و هیجانم را پنهان کنم یا فرو بنشانم. اما او بعد از سلام و احوالپرسی با آقا و خانم میزبان و بقیه حاضران آمد طرف من، با شور و حرارت دستم را فشرد و به نجوا گفت که از دیدن دوبارهام خیلی خوشحال است. بلافاصله اعلام کردند که غذا حاضر است، و خالهام از آقای هانتینگدن خواست که دوشیزه هارگریو را به اتاق غذاخوری هدایت کند، و آقای ویلمت اکبیری با کلی ناز و ادا و پشت چشم نازککردن دستش را به طرفم دراز کرد که مرا تا میز غذا همراهی کند، و مجبور شدم بنشینم بین او و آقای بورهام. اما بعد که همه بار دیگر توی اتاق پذیرایی جمع شدیم، بهنوعی جبران مافات شد، چون چند دقیقهای به خیر و خوشی با آقای هانتینگدن گپ زدم.
صفحه ۱۹۴
- نام کتاب: مستاجر وایلدفل هال
- مترجم: رضا رضایی
- ناشر : نیماژ
- تعداد صفحات: 616
- شابک: 9789641853060
- شماره چاپ: 6
- سال چاپ: 1401
- موجودی : 2 عدد
- نوع جلد: گالینگور
- دسته بندی: داستان انگلیسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

در سودای دنیایی دیگر در همین دنیا
مروری بر رمان شاه، بیبی، سرباز اثر ولادیمیر نابوکوف

هنر داستانخوانی
نگاهی به کتاب هنر داستاننویسی اثر دیوید لاج

نفرت میتواند همان عشق باشد
مروری بر کتاب بلندیهای بادگیر نوشتهی امیلی برونته
کتاب های پیشنهادی

