مجله تراژدی شماره ۲

بیست سال پیش می‌خواستم روزنامه نگار شوم. هنوز وضع روزنامه‌ها و مجلات رویایی بود و آدمی بیست و یک سـالـه شبیه من فکر می کرد رویا چیزی است دست یافتنی. پس بعد تمام شدن درسم در دانشگاه به جـای اینکه بروم آبادان و کنار خانواده‌ام زندگی کنم و دنبال کار بگردم، آمدم تهران. پدرومادرم که ناراضی بودند پول توجیبی‌ام را قطع کردند تا سربه راه شوم. اما جوانی آدم را لجوج میکند و من راهی نمی‌دیدم جز اینکه در تهران راهم را پیدا کنم. با بدبختی و کمک منصور ضابطیان توانستم در روزنامه‌ای کاری پیدا کنم . اما مشکل واقعاً کار نبود، مسئله سقف بالای سر بود.

ماه‌های اول که هنوز حضورم برای کسی سنگین نشده بود ساکن خانه‌ی عمه‌ام شدم در ولنجک. اما نه آن ولنجک خوش سیمایی که خانه‌هاش نشان دهنده‌ی ثروت آدم‌ها بود و هست، نه  نه. آنوقت‌ها اگر از بلوار دانشجو بالا می‌رفتی به مجموعه‌ای خانه می‌رسیـدى شبیه به هم؛ همه آجری، پنج طبقه، همه بی روح. اینها را تعاونی مسکن اداره ی غله برای کارمندانش ساخته بود و یکی از آنها به شوهر عمه‌ام رسیده بود. وقتی تهران آمدم شوهرعمه از دنیا رفته بود و خانه‌ی آجری، مانده بود برای عمه‌ام که بچه ای نداشـت. جالب این بود که خانه انگار در دره ساخته شده بود.

صفحه 57


مشاهده و خرید دیگر شماره‌های مجله تراژدی

متاسفانه این مجله موجود نیست

مجله تراژدی شماره ۲

متاسفانه این مجله موجود نیست
  • نام مجله: مجله تراژدی شماره ۲
  • تعداد صفحات: 220
  • شماره: 2
  • سال انتشار: 1400
  • ماه انتشار: بهمن
  • دوره نشر: ماهنامه
  • فصل انتشار: زمستان
  • ناشر: تراژدی
  • امتیاز:
    (1 نفر)

دیدگاه‌ها

کاربر مهمان ۱۴۰۰/۱۱/۲۱

بی نظیر ترین. برای اهل تفکر

مطالب پیشنهادی

ویران‌شهر اورول یا واقعیت امروز؟

مروری بر کتاب ۱۹۸۴ نوشته‌ی جورج اورول

چرا زندگی بهتری نمی‌سازیم؟

مروری بر کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشته‌ی جفری یانگ و جنت کلوسکو

آوا در آینه

معرفی کوتاه کتاب کودک آوا در آینه نوشته‌ی فائزه دائمی

مجله‌های پیشنهادی