کتاب ماه شرف

نویسنده: شرمین نادری

کاغذ پنجم:

شب شد، عمارت پیلانی در خاموشی قبل از تاریکی رفته بود، مهتر و چند تا باغبانی که گاهی به درخت‌ها می‌رسند و این دورویر خانه دارند، آمدند توی باغ، چراغ روشن کردند. حیاط روشن شد، گرچه هوا سرد بود.

دادم بالاپوش قدیمی آقا را از دولابچه‌ی زیرزمین آوردند. بیدخورده بود اما گرمایش سر جایش بود. انداختم روی دوش و سرم و خودم را خوب پوشاندم و با مستوره‌جان راه افتادم سمت باغ. عزیز هیچ نمی‌گفت، به دختر نیمه‌مرده چه بگوید که دلش نسوزد، پرسید: «کجا؟» گفتم: «با مرگ قرار ملاقات دارم.»

صفحه ۳۱

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب ماه شرف

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: ماه شرف
  • ناشر : آوند دانش
  • تعداد صفحات: 134
  • شابک: 9786226661652
  • شماره چاپ: 1
  • سال چاپ: 1398
  • نوع جلد: شمیز,رقعی
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

داستان کاشتن بذر صلح

مروری بر کتاب کودک درختان صلح نوشته‌ی جنت وینتر

من دختری هستم که می‌خواهد فراموش کند...

مروری بر کتاب تافی نوشته‌ی سارا کروسان

از مزرعه‌ی پدری تا دانشگاه میزوری

معرفی کتاب استونر نوشته‌ی جان ادوارد ویلیامز

کتاب های پیشنهادی