کتاب ماشین زمان
نویسنده: اچ.جی.ولز
«این رویداد در بامداد رخ داد. بعد از ظهر روزی که از جستوجو به سوی محل اقامتم بازمیگشتم، با آن زن کوچولوی خودم – که البته من فکر میکردم باید زن باشد – روبهرو شدم و آن زن با فریادی از سر شادی به پیشوازم آمد و حلقهی بزرگ گل به گردنم انداخت – که بیتردید آن را فقط برای من ساخته بود. این موضوع فکرم را مشغول کرد. به احتمال زیاد خودم را تنها و مطرود یافته بودم. در هر صورت من به بهترین وجه کوشیدم قدردانیام را از دریافت این هدیه به او نشان بدهم. اندکی بعد روی یک نیمکت سنگی نشستیم و با هم گپ زدیم، گپی که بیشتر با لبخند توام بود. دوستی آن موجود همان اثری بر من گذاشت که بر یک کودک میگذارد. ماگل به یکدیگر تعارف کردیم، و او دستانم را بوسید. من هم دست او را بوسیدم. کمی بعد کوشیدم صحبت کنم، بعد فهمیدم اسمش ویناست که با وجودی که معنیاش را نمیدانستم، فکر کردم که اسم خیلی مناسب و برازندهای است. همین امر سرآغاز دوستی شگفتانگیزی شد که یک هفته به درازا کشید و بعد – همانطور که به شما خواهم گفت – پایان یافت.
صفحه 64
- نام کتاب: ماشین زمان
- مترجم: عبدالحسین شریفیان
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 134
- شابک: 9789643623722
- شماره چاپ: 2
- سال چاپ: 1388
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان انگلیسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
ارواح معلق در تاریکی اسارت
مروری بر نمایشنامهی خانهی برناردا آلبا نوشتهی فردریکو گارسیا لورکا
باغوحش کاغذی
معرفی کوتاه کتاب کودک تو لک لکی یا دارکوب؟ نوشتهی علی خدایی
کتاب احساس شناسی!
معرفی کوتاه کتاب کودک قیافههای بامزه نوشتهی نیکولا اسمی
کتاب های پیشنهادی