«میبخشید، من کارمند شیفت شب هتل هستم. اولین بار است که این کار را انجام میدهم.» از کراوات مرد معلوم بود که آن را گره زده از دور سرش رد و بعد محکم کرده است. حالا بیش از ده دقیقه بود که داوید با چمدانی که با عجله بسته بود، جلوی پذیرش هتل منتظر ایستاده بود که کارمند تازهکار صورتحساب مخارج اضافه را از کامپیوتر دریافت کند. انتشارات کوبنر آنها را تقبل نمیکرد. مبلغ صورتحساب، چهل و شش یورو و بیست و دو سنت بود.
صفحه 258
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی