قلب نارنجی فرشته
نویسنده: مرتضی برزگر
گردنم ناجور تیر میکشد. تا حالا سرم اینطور سنگینی نکرده بود. انگار نه انگار که سر خودم است. چشمهایم را که باز میکنم خودم را توی یک محفظهی شیشهای میبینم. گهگاهی آدمها خم میشوند روی شیشه و با انگشت چیزی را نشان میدهند. چیزی را روی صورتم، گلویم و دستهایم. بعضیهایشان را بهنظر میشناسم و نمیشناسم. بوی گلاب همه جا را برداشته. میخواهم سرم را بچرخانم آنور. نمیشود. دهانم خشکِ خشک است. دوست دارم لبهایم را تکان بدهم و بگویم آب، ولی نمیتوانم. اگر میتوانستم از جایم بلند شوم یا دستهایم را تکان بدهم، دلم میخواست یک پارچ آب خنک را یک نفس سر بکشم. مردی که نصف صورتش سوخته، ایستاده بالای سرم و اشکهای درشت میریزد. جوری که دانههای اشک شره میکند لای ریشهای جوگندمیاش و از آنجا میچکد روی شیشه و آن را لک میکند.
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 120
- شابک: 9786002299161
- شماره چاپ: 13
- سال چاپ: 1401
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

باغ و قطرههای رنگ
معرفی کوتاه کتاب کودک باغ و قطرههای رنگ نوشتهی احمدرضا احمدی

خلق تدریجی مرگی شاهکار
مروری بر کتاب لنگرگاهی در شن روان

با نوشتن نفسی تازه کنیم
مروری بر کتاب نوشتن با تنفس آغاز میشود نوشتهی لرن هرینگ
کتاب های پیشنهادی

