غرور و تعصب | نشر جامی

نویسنده: جین آستین

اما فکر «بخود» گرچه برای یک لحظه در مغز او جا پیدا کرد، ولی نتوانست حواس وی را به خود معطوف دارد. لیدیا... و شرمساری و خفت و بدبختی و سرشکستگی که بر آنها وارد کرده بود، هر فکر دیگری را در مغز او در خود فرو برد. الیزابت صورت خود را در دستان خود مخفی کرد و در تاثر ناشی از این افکار فرو رفت. چندین لحظه به همین حال باقی ماند تا اینکه صدای آقای دارسی که با لحن آمیخته با غمخواری و همدردی ولی توام با حبس نفس و خویشتن‌داری بود دوباره او را متوجه حال و وضع اضطراری‌اش کرد و گفت:

- می‌دانم که خیلی زودتر از این باید رفته باشم. بهانه و عذر من برای ماندن فقط همدردی است که اگرچه حقیقی و از صمیم قلب است ولی فایده و خاصیتی ندارد. کاش از دست من کاری ساخته بود یا می‌توانستم حرفی بزنم که در چنین وضع ناگواری باعث تسلی و تشفی شود.

صفحه 338

غرور و تعصب | نشر جامی

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

دو پری دندان، آپریل و آپریکا

معرفی کتاب دو پری دندان، آپریل و آپریکا نوشته‌ی باب گراهام

دکمه‌های نقره‌ای

معرفی کوتاه کتاب کودک دکمه‌های نقره‌ای نوشته‌ی باب گراهام

مراقب ارزشمندترین بادامی که می‌شناسید، باشید!

مروری بر کتاب بادام نوشته‌ی وون پیونگ سون

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید