کتاب غروبدار
نویسنده: سمیه مکیان
انگار صبحها سرحالتراست، اما هر چه خورشید پایینتر میرود او هم سیاهتر میشود. آن صدای خنده و جِزجِز کتفهایش هم بیشتر میشوند. البته قدیمها هم وقت غروب حالش همینطور میشد. چیزیاش میشد اما نمیدانست چی؛ میخواست جایی برود اما نمیدانست کجا. خستهوکوفته گوشهی اتاق ولو میشد تا طلوع. مثل حالا. پیری همان جوانی است، با شدت بیشتر. اینجا جوانی که شدت بگیرد آدم پیر میشود.
صفحه 44
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 174
- شابک: 9786002298652
- شماره چاپ: 2
- سال چاپ: 1397
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

کتابهایی که باید قبل از تماشای اوپنهایمر بخوانیم
داستان پدرِ بمب اتم بهزودی روی پردهی سینما میآید

برای کتاب خواندن کارت بگیرید
معرفی کوتاه کتاب باشگاه کتابخوانی بانی نوشتهی آنی سیلورسترو

در جستجوی زمان از دست رفتهی پدران و پسران!
مروری بر کتاب بیژن و منیژه نوشتهی جعفر مدرس صادقی
کتاب های پیشنهادی
