کتاب صدای آرچر

نویسنده: میاشریدن

کنار سینک آشپزخانه ایستادم و یک لیوان آب را با جرعه‌های بزرگ نوشیدم. تازه از دویدن دور دریاچه با سگ‌ها برگشته بودم. با سرد شدن هوا دیگر نمی‌توانستم زیاد این کار را انجام دهم. همان‌جا ایستادم و به برنامه‌ای که می‌خواستم برای امروز داشته باشم فکر کردم، در سینه‌ام فشاری را حس می‌کردم که نمی‌دانستم چگونه باید کنترلش کنم. این حس را پیش از اینکه برای دویدن بروم هم داشتم و فکر می‌کردم تمرین و ورزش می‌تواند ذهنم را باز کند؛ اما نتوانست.

صفحه ۲۵۰

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب صدای آرچر

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

با نقاشی‌های سقف، که در هوا معلّق مانده بودند.

مروری بر کتاب یک محاکمه نوشته‌ی جووانّی ورگا

رقص مرگ در تروا

مروری بر کتاب ببر پشت دروازه نوشته‌ی ژان ژیرودو

او هم یک قهرمان است

معرفی کتاب دکتر ژیواگو نوشته‌ی بوریس پاسترناک

کتاب های پیشنهادی