کتاب زندگی من
ساعت ولادت من دقایقی بعد از نیم شب است، از اینرو در زندگینامهام نمیتوان نوشت:« او در 8 اکتبر 1864 چشم بهجهان گشود.» بلکه باید نوشت:« او در 8 اکتبر 1864 چشم به نور شمع گشود.»
ولادتم، که در وقوع آن نه مقصر بودم نه مختار، در خانۀ ما ولولۀ عجیبی بر پا کرده بود. پیرزنی که برای کمک به زایمان مادرم کنارِ بستر او نشسته بود و یکبند هم خودش را با عرقنیشکر «میساخت»، همین که متولد شدم، با صدای بلند اعلام کرد:«نوزاد دختر است.» پدرم به محض شنیدن این خبر به زمین تف کرد و پشت گوشش را خاراند و زیر لب فحشهایی داد که در آن زمان به دلیل نداشتن آشناییِ کافی با زبان مادریام نتوانستم از حرفهای او سر در بیاورم.
صفحه 37
پوملو، فیلی که فرق اینجا و آنجا را نمیداند!
معرفی کتاب کودک آموزش مفاهیم با پوملو ، فیل فیلسوف 1 / تفاوتها نوشتهی رامونا بدسکو
داستان یخی که برای خورشید آب شد
معرفی کتاب کودک یخی که عاشق خورشید شد نوشته رضا موزونی
الکسیویچ دنیا را میشنود و میبیند
مروری بر زندگی و آثار سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ، برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۵