
کتاب زمینی نو
بسیاری از فرزندان معتقدند که مسبب درد و اندوه آنها والدین آنهایند. این اعتقاد، روابط آنها با والدینشان را تیره و تار میسازد. فرزندان دوست دارند که پدر و مادر در زندگی آنها حضور داشته باشند، نه اینکه صرفا نقش پدر و مادر را در زندگی آنها بازی کنند. آری، آنها طالب نقش تو نیستند، بلکه طالب حضور تو هستند. ممکن است برای فرزندانت بسیار مایه بگذاری و برایشان زحمت بکشی، اما این کافی نیست و این چیزی نیست که آنها میخواهند. درواقع، اگر از ذات خویش، یعنی از آن هستی آگاه، بیخبر باشی، کار و زحمت تو ثمری نمیدهد. ایگو چیزی دربارهی ذات یا هستی نمیداند و گمان میکند با توسل به کارهای خویش میتواند موجب نجات و سعادت کسی شود. کمیت کارها نمیتواند موجب خرسندی تو شود.



تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

آخرین آرزوی پدر
مروری بر کتاب مردن کار سختی است نوشتهی خالد خلیفه

خود راه بگویدت که چون باید رفت
مروری بر کتاب و کسی نمی داند در کدام زمین می میرد نوشتهی مهزاد الیاسی بختیاری