رمولوس کبیر

نویسنده: فریدریش دورنمات

پرده‌ی اول

تاریخ، سپیده‌دم یکی از روزهای ماه مارس سال ۴۷۶ بعد از میلاد مسیح را می‌نویسد که رئیس سواره‌نظام، اسپوريوس تيتوس ماما سوار بر اسبی که از فرط خستگی نزدیک به مرگ است، خود را به ویلای تابستانی امپراتور در ییلاق که ضمناً اقامتگاه زمستانی امپراتور نیز هست، می‌رساند. از اسب پایین می‌پرد. سرووضع او بسیار کثیف است و دور بازوی چپش یک پارچه‌ی خون آلود پیچیده شده است. با زحمت زیاد چند قدم برمی‌دارد. سکندری می‌خورد و عده‌ی بی‌شماری مرغ و خروس قدقدکنان از جلو او فرار می‌کنند. چون کسی را در آن حوالی پیدا نمی‌کند، باعجله وارد ویلا می‌شود. بالاخره به اتاق امپراتور داخل می‌شود. 

رمولوس کبیر

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

داستان‌هایی برای غروب روزهای پنچری

مروری بر نمایشنامه‌های غروب روز‌‌های آخر پاییز و پنچری

سمندریان، شیفته‌ی صحنه

حمید سمندریان: مروری بر زندگی و آثار

گریز از پدرکشی

مروری بر نمایشنامه زنان فنیقی نوشته‌ی اوریپید

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید