کتاب راه بی پایان

نویسنده: ویلیام استایرن

روح کالور مثل سنگی شکست. با خود گفت، اَلِ پیر. لعنتی تو برنده نشدی. تو فقط زخم کهنه‌ای هستی که تحمل آدمیزاد را نشان می‌دهد.

اگرچه شکست اندوهگینش کرده بود، هنوز ذره‌ای از شور زندگی را با خود داشت که او را تا آخر کار سر پا نگه می‌داشت- خشمش. خشم او را پیش می‌برد. مثل مردی بود که در حال شلاق‌خوردن آن‌قدر بر سر شکنجه‌گرانش فریاد می‌زند و مقاومت می‌کند تا بالاخره می‌میرد، اما - همان‌طور که کالور از مدت‌ها قبل پیش‌بینی کرده بود- این خشمی لجام‌گسیخته بود.

صفحه 76

افزودن به پاکت خرید 17,500 تومان

راه بی پایان

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

نخست‌وزیرِ میهن‌پرست

معرفی کتاب میهن پرست ایرانی نوشته‌ی کریستوفر دو بلگ

به سرزمین‌های غریب سفر کنید

معرفی کتاب کودک سفر به سرزمین‌های غریب نوشته‌ی سونیا نمر

نوبل ادبیات ۲۰۱۷

درباره کازوئو ایشی گورو، برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۷

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 17,500 تومان