کتاب دوران تحقیر

نویسنده: آندره مالرو

از آن موقع به بعد... نمی‌دانم: ساعت‌ها با هم مخلوط می‌شوند - بله، چهارده روز قبل از بازداشتم - در پاریس بودم: در گردهم‌آیی برای زندانی‌های آلمان. با حضور رفقایمان که عدّه‌شان بالغ بر ده‌ها هزار نفر می‌شد و همه ایستاده. رفقای نابینایمان در تالار اصلی که ردیف‌های اوّل برایشان در نظر گرفته شده بود ایستاده بودند و با صدایی خفه، سرودهای انقلابی می‌خواندند که در تالارهای دیگر، در تاریکی شب تکرار می‌شد.

- رفقای نابینا با حرکات دردناک و نحیف خود، به خاطر ما که به آنجا رفته بودیم، می‌خواندند.

«من جسد لنین را در تالار قدیمی اشراف دیدم. سر او، همچنان بزرگ‌تر از معمول بود، التفات می‌کنید. مردم تا پایان شب، در میان برف، همچنان می‌آمدند.

«ما، قبل از عبور از جلو تابوت - یا بعد از آن - در خانه‌ای نزدیک آنجا منتظر بودیم. وقتی که زن لنین با قیافه معلّمی وارد شد، فهمیدیم که عمیق‌ترین سکوت‌ها باز هم می‌تواند عمیق‌تر شود. انتظار و اضطراب در هوا موج می‌زد و زن لنین حس می‌کرد که ما تا اعماق مرگ هم همراه او هستیم.»

صفحه ۶۰

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب دوران تحقیر

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

سکوت خود را به تو تقدیم می‌کنم

معرفی کتاب سکوت خود را به تو تقدیم می‌کنم، آخرین کتاب ماریو بارگاس یوسا

همه‌ی ما شبیه اما متفاوتیم

مروری بر کتاب کودک تکامل شگفت‌انگیز نوشته‌ی آنا کلیبورن

نوبل ادبیات ۲۰۱۶

باب دیلن، برنده نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۶

کتاب های پیشنهادی