کتاب دم را در یاب

نویسنده: سال بلو

اسم عوض‌ شده یک اشتباه بود، و او هر قدر که بخواهید آزادانه حاضر به اعتراف به آن بود. اما این اشتباه را حالا دیگر نمی‌شد جبران کرد، پس چرا باید پدرش مدام به یادش بیاورد که مرتکب چه گناهی شده؟ دیگر خیلی دیر بود. بایستی برمی‌گشت به آن روز ترحم‌انگیزی که گناه در آن صورت گرفته بود. و آن روز کجا بود؟ گذشته و نابود شده بود. این خاطرات تحقیرآمیز مال چه کسی بودند؟ مال او، نه پدرش. چه خاطراتی داشت که بتواند وقت به یاد آوردن‌شان، آنها را خوب بنامد؟ خیلی خیلی کم. بایستی می‌بخشیدی. اول بخشش خودت، و بعد بخشش همگانی. مگر نه اینکه او بابت اشتباهاتش خیلی بیشتر از آنی که پدرش می‌توانست، رنج  می‌برد؟

صفحه 44

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب دم را در یاب

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

داستان دوستی سوفی با یک غول برای نجات دنیا

معرفی کتاب کودک غول بزرگ مهربان نوشته‌ی رولد دال

احساسات به ما چه می‌گویند؟

مروری بر کتاب کودک گفت‌وگو کنیم درباره‌ی احساس‌ها نوشته‌ی فلیسیتی بروکز و فرانکی آلن

رأی سفید، هجو سیاه

مروری بر کتاب بینایی نوشته‌ی ژوزه ساراماگو

کتاب های پیشنهادی